بلبل زبونی!
گوشی رو از بابا میخواد دستهاش رو میزنه سر کمرش سرش رو کج میکنه و نفسش رو میده بیرون میاد پیش من میگه اجش بیدیر..ازش بگیر! من میگم چیو ؟ میگه مولال...موبایل ! میگم از کی بگیرم ؟ میگه آلاقا...علی آقا من خنده ام میگیره به ژستش میگه زوباش...زود باش! من و بابا دو تایی میخندیم میگه ااااااتتتهههه......اکه هی!و روش رو برمیگردونه با اخم صدای خنده ما بلند میشه میگه (بخش به بخش و با عصبانیت )خنه ..نداله !........خنده نداره ! صدای خنده ما که بلندتر میشه داداش هم خودشو میرسونه و هر 4 تایی با هم میخندیم نازخاتون باعث شادی لحظه های ماست ! ...
نویسنده :
مامان
10:13