دخی بانودخی بانو، تا این لحظه: 6 ماه و 18 روز سن داره

نی نی دوم

جانی ودلی...ای دل و جانم همه تو...💗💗💗

ماده شیر مردادی من !

1393/12/12 16:58
نویسنده : مامان
187 بازدید
اشتراک گذاری

این روزها دیدن 4خطه دو به دو  موازی قرمز به اندازه ی کمتر از نیم سانت

به این صورت

ـــ   ـــ

ـــ   ـــ

روی همه جای بدن مادر خودنمایی میکند

ساعد -بازو-کف دست -روی دست -لپ-ساق پا -نوک بینی -شصت پا

دخترک ما اهل گاز گرفتن شده و هیچ جوره کوتاه نمی آید ...

 

 

+دیروز وبلاگمان 7003 بازدید داشته ودر لیست پربازدید ترین وبلاگهای امروز قرار گرفته است !

اگر چه اهمیتی نداره ولی بابت رفرش کن صفحات توسط شخص ناشناس در عجبم !

 

مه لقا رو توی سریال دیده بهش میگه مَنّقا

 

توی خونه که راه میره اسم همه افرادی رو که بلده زمزمه میکنه

بابا ..دادا...اَدَ.ماما ...آقا ...آله ..بازه...

 

آب میخوره میگم بگو سلام بر حسین دوتا دستاش رو میذاره روی شکمش

تند تند نفس میکشه و خم میشه یعنی خسته شدم آب خوردم نمیتونم بگم یا حسین

 

عروسکش رو میگیره دستش و مثل مامانش که پرتش میکنه بالا و یک و دوسه میگه

هی عروسک رو بالا و پاین میکنه و میگه یه ...یــه ....یــــــــــــــه ...یه!عروسک 5سانت به هوا پرتاب میشود

 

وقتی میخواد که بچرخونیمش که سرش گیج بره به زور دستمون رو میگیره

 ایستادمون میکنه بعد پشتش رو میکنه

به ما و دوتادستاش رو از عقب تا میتونه میبره بالا و خم میشه و میگه مَما...مَما

یعنی سلما رو بچرخون !

 

 

انگشت اشاره مامانش رو میگیره توی دستش و میکشش و هی میگه

عیا عیا (بیا ...بیا )

فرصت نمیده مامان بلند شه و همونجوری مامانه چهار دست و پا رو  به مکان مورد نظر میرسونش

که بیشتر اوقات رسیدن به مقصد با درخواست بالا گذاشتنش تکمیل میشه

همش میخواد بالا باشه روی دراور ..توی پنجره ..روی میز!

 

 

شعر میخونه سوار تاب میشه میگه

باااااااااااااب بابببببببببببببب آباااااااااااااا.....تاب تاب عباسی

نَنایی................خدا منو نندازی

 

از سرگرمیهای این روزهاش رفتن به حموم در اولویت قرار داره

چون توی بحران بی آبی هستیم هرروز که نمیشه حمومش کرد

هی دست مامان بیچاره رو میگیره میبره توی حموم میگه بشین

و همش شروع به مسخره بازی دراوردن میکنه تا مامان در حالی که

برنجش روی گاز داره وامیره

یا مهمون داره و  ته چینش داره میسوزه

یا پیاز داغش روی گازه

یا منتظر اومدن باباست

لبخند بزنه شاکی

 

مسواک زدن جزو فرایض هرشب ایشون هست و مامان خسته باید بره کنار روشویی وایسه

تا خانوم مسواک بفرمایند و خمیردندان فراوان میخواهند

و چه بانمک آب دهنش رو میندازه توی روشویی

از کی یاد گرفته یا چه جوری بلده نمیدونم

ولی مسوا ک زنه قهاری شده !

قابل توجه که مامان تا بخواد وروجکان رو بخوابونه

باید کلی تغذیه میل نمیایند که ضعف نکنند و با کودکان نمیشود مسواک زد

 

با قرمز شدن کف دستها و پاهاش احساس کردم عفونت ادرار پیدا کرده

خواستم با توجه به علاقه ی شدیـــــــــــد ایشون به دستشویی از جیش بگیرمش

که داداشش موافقت نکرد و هر بار بردمش دستشویی

داداشش چیغ و داد راه انداخت که کوچیکه گناه داره هنوز باید پوشک بشه

تاببینیم ایشون کی میل دارند خواهرجونشون بزرگ بشه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی دوم می باشد