نوروزتان سرشار از عطر خوش فاطمی!

گل دخترم

زمستونمون اگر چه اصلا زمستون نبود ولی به هر حال بدون برف تموم شد

حالا وارد فصل شیدایی میشیم

بهار...

و من فرزند بهارم

دخی بانو

گاهی دلم از بهار میگیره و گاهی دلم میخواد زیر بوی خوش اقاقیاهاش فقط نفس بکشم

بهارت پر باشه از بوی خوش

ازبالندگی و قدکشیدن

شاید بگی چرا حالا دارم برات مینویسم

ولی باید بگم اعتبار نتمون یک ساله بوده و اواخر اسفند قراره تموم بشه

بابایی هم قصد شارژ کردن نداره

چون داریم خونمون رو عوض میکنیم به سلامتی

این خونه برامون خیلی خوبی ها داشت و داره

همین که کنار فامیلمون بودیم  خودش کلی مزیت بود

ولی دیگه خونه داره خیلی کلنگی میشه وباید بریم

معلوم نیست کی بریم

ولی من یادم نمیره که تو گلی خانوم

اینجا به دنیا اومدی اینجا قد کشیدی و اولین قدمهات رو روی چشم مادر اینجا برداشتی

شاید هم نرفتیم چون فعلا در تکاپوی خرید یه خونه خوب هستیم !

وبلاگت رو تنها نمیذارم شده از خونه خاله جون گاهی برات یه پستی میذارم

فقط خواستم این موضوع اینجا بمونه تا بعدا بابت وقفه ی نوشتنم سرزنشم نکنی جان مادر!